![]() |
![]() |
صدفی به صدف دیگر گفت : درد زیادی در درونم احساس می کنم .دردی سنگین که مرا عذاب می دهد . صدف دیگر با غرور گفت : ستایش خدای اسمان و زمین را که من هیچ دردی را در خود ندارم خوب هستم و سلامت . در همان لحظه خرچنگی از انجا عبور می کرد و صحبت انها را شنید رو کرد به صدف از خود راضی و گفت : بله تو کاملا خوب و سلامتی " اما دردی که همسایه ات را می ازارد مرواریدی بی نهایت زیباست که تو از ان بی بهره ای
مطلب عاشقانه
مطلب عاشقانه
مطلب عاشقانه
مطلب عاشقانه
مطلب عاشقانه
شعر عاشقانه
از عاشقی نترس!!!!! Don’t be afraid to love - مطالب عاشقانه
شعر عاشقانه
شعر عاشقانه
شعر عاشقانه
شعر عاشقانه
عشق چیست ؟ - مطالب عاشقانه
درد عشق - مطالب عاشقانه
شعر عاشقانه
عشق وسیله رسیدن به خداست
[همه عناوین(32)][عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |